کتاب مدیریت مالی اسلامی (اصول و کارکرد ها) تالیف هانس وایسر

کتاب مدیریت مالی اسلامی (اصول و کارکرد ها) تالیف هانس وایسر

مطالعه 35 صفحه آغازین کتاب

ویژگی های این محصول

از دیگر عوامل انگیزشی در توسعه دیدگاه اسلامی نسب به اقتصاد، اعتقاد راسخ اندیشمندان مسلمان مبنی بر عقب نگه‌داشتن تمدن اسلامی توسط جوامع اروپایی است که این امر سبب شد، اسلام در حوزه اقتصاد مورد غفلت واقع شود. نظرات دارای توجیه اندشمندان این حوزه نظیر مودودی، قطب و صدر گواهی براین مدعاست که در قرن نوزدهم به دلیل نفوذ فرهنگ غربی، اسلام به‌عنوان امری غیرقابل تلفیق با علوم روز انگاشته شد.
مدیریت مالی اسلامی ( اصول و کارکردها): در این بخش به تشریح انگیزه مسلمانان برای طرفداری از کاربرد ابزارهای مالی اسلامی، که از الزمات خاصی پیروی می‌نمایند، می‌پردازیم. جنبش اقتصاد اسلامی، و در نوع خاص آن نظام مالی اسلامی، برآمده از تجربه مسلمانان از محیط‌های غیراسلامی نابرادرانه در گذشته است. نیروی محرک در اثر افزایش قیمت نفت در بحران نفتی سال‌های ۷۴-۱۹۷۳و متعاقب با آن افزایش ثروت تعدادی از کشورهای مسلمان و نیز موفقیت مالزی در رشد سریع، اعتماد به نفس خاصی را برای دولت ها و شرکت های مسلمان به منظور توسعه ابزارهای مالی نوین بدون نیاز به همکاری با غرب فراهم ساخت و بسترساز تلاشی جدی به منظور اسلامی کردن اقتصاد بود. پیشینه حرکت به سمت مدیریت مالی اسلامی، به طورکلی اقتصاد اسلامی، در این بخش مطرح می‌شود و در پایان به تشریح دیدگاه‌های متنوع در میان مسلمانان در خصوص این مهم پرداخته خواهد ‌شد.

مدیریت مالی اسلامی
مدیریت مالی اسلامی در حقیقت روشی برای ورود اصول اسلامی در خصوص اقتصاد به واقعیت و حوزه عملکردی است. تلاش‌ها به منظور توسعه نوع اسلامی اقتصاد، بر مبنای کتاب مقدس مسلمانان(قرآن کریم) و قوانین مذهبی مسلمانان(شریعت)، را می‌توان در ظهور نگرش‌های اسلامی در حمایت از نوع رویکرد آنها به اقتصاد در قبال نظام سرمایه‌داری بعد از فروپاشی کمونیسم در غرب و سوسیالیست شرق دانست. ریشه‌های عمیق این نگرش را می‌توان در میان تعداد زیادی از اندیشمندان مسلمان به خصوص در خاورمیانه – که البته تحت تأثیر جهانی‌سازی اقتصاد نیز می‌باشد- یافت که میان هدف اقتصاد غیر اسلامی که همانا بهره‌گیری و حداکثر نمودن لذت است با اهداف والای برآمده از اقتصادی اسلامی، تفاوت و ناسازگاری گسترده‌ای وجود دارد. بنابرین، اقتصاد اسلامی را می‌توان روشی برای ممانعت مسلمانان از جذب شدن در جهانی‌سازی ایجاد شده بوسیله فرهنگ غربی‌دانست.

عقیده اقتصاد اسلامی
عقیده اقتصاد اسلامی در حوالی سال‌های جداسازی پاکستان از هند مطرح شد. ابتدا سید ابوالعلا مودودی در سال‌های ۱۹۴۱ دیدگاه‌هایی در این خصوص مطرح نمود. ایجاد اقتصاد بر مبنای اصول اسلامی را همچنین در فعالیت‌های انوار اقبال قریشی در سال‌های ۱۹۴۶ که تحت تأثیر مودودی بود و نعیم صدیقی درسال ۱۹۴۸ و شیخ محمد احمد درسال ۱۹۵۲ می‌توان یافت. تعجب‌آور نیست که جداسازی پاکستان به‌عنوان سرزمین مسلمانان از هند، فراهم کننده جنبشی خاص و محیطی بارور برای توسعه عقاید اقتصاد اسلامی باشد. سید قطب، رهبر مسلمانان مردم مصر و آیت‌اله محمد باقر صدر  از عراق نیز از پرچمداران توسعه اقتصاد اسلامی بودند.