کتاب پنج قدم فاصله تالیف ریچل لیپینکات ترجمه فاطمه صبحی

کتاب پنج قدم فاصله تالیف ریچل لیپینکات ترجمه فاطمه صبحی

داستان کتاب

کتاب درباره دختر و پسر جوانی است که به علت بیماری مشابه “فیبروز کیستیک” در بیمارستان بستری هستند. استلا به علت بیماری مجبور است تمام وقت خود را در بیمارستان سپری کند یا به عبارتی در بیمارستان زندگی می کند. استلا دارای برنامه های مشخص روزانه است و دیگر به این برنامه ها عادت کرده است. همه چیز طبق روال همیشگی پیش می رود تا این که استلا با نوجوانی به نام ویل که با همان بیماری استلا در بیمارستان بستری است آشنا می شود. چیزی نمی گذرد که این دو به هم علاقه مند می شوند. اما به دلیل محدودیت های بیماری نمی توانند به هم نزدیک شوند و باید همیشه 6 قدم از یکدیگر فاصله داشته باشند . . .

قسمت هایی از متن کتاب

پاهایم را از لبه‌ی پشت‌بام آویزان می کنم و به صدایش روی پیغام‌گیر بارها و بارها گوش می‌دهم. فقط برای این‌که صدایش را آن سوی خط بشنوم. اتاقش به جز نور چراغ مطالعه‌اش کاملا تاریک است و او را می‌بینم که به شدت مشغول تایپ کردن است و موهای بلند قهوه‌ای‌اش را خیلی نامرتب بالای سرش بسته.
این موقع شب روی چه چیزی می تواند کار کند؟
آیا هنوز هم به من فکر می کند؟
بالا را نگاه می‌کنم و می‌بینم گرد نرمی از برف شروع به بارش کرده است و روی گونه‌ها و پلک‌ها و پیشانی‌ام می‌ریزد.

در جواب می گویم: ولی اگه قبولشون کنم، هیچی رو برای ما تغییر نمی ده ، ویل بدتر میشه و می دانم این ریه های جدید مرا از شر فیبروز کیستیک خلاص نمی کند .
چشمانش به چشمانم دوخته شده و می گوید: قدم به قدم . این شانس توئه و چیزیه که هردومون می خوایم . به چیزهایی که از دست دادی فکر نکن . به چیزهایی که به دست می آری فکر کن . زندگی کن استلا.

شما می توانید این کتاب را هم اکنون از فروشگاه کتابیار سفارش دهید.

برای مشاهده سایر کتاب های رمان و داستان اینجا کلیک کنید.