کتاب خاما تالیف یوسف علیخانی

  • 180,000 تومان


کتاب خاما تالیف یوسف علیخانی

خاما، حکایت عشق در بستر رویدادهای اجتماعی معاصر است؛ حس عاطفی زیبا و پنهان در تار و پود زندگی عادی و روزمره که سراسر رنج است و تنها حلاوت آن، یادآوری نام کسی است که اندیشیدن به آن، حال قهرمان داستان را خوب می کند. به نظر می رسد تداعی مداوم یاد خاما، برخواسته از ناخودآگاه شخصیت اصلی داستان؛ خلیل است که به این وسیله رنج تبعید ناخواسته را تحمل پذیر می کند. خانواده خلیل از کردهای نوار مرزی هستند که در پی مبارزاتی برای تحقق مطالبات قومی، از سوی حکومت وقت سرکوب و ناخواسته به مناطق مختلف تبعید می شوند. ابتدا به ارسباران و در مرحله بعد به نواحی قزوین. در این بین، خلیل در دل این تبعید بزرگ قومی و خانوادگی، برای خود تبعید فردی دیگری را هم رقم می زند که باعث دوری از خانواده پدری و ریشه دواندن او با هویت تازه در منطقه کوهستانی رودبار الموت می شود. او در طول بیش از سه دهه، با اندیشیدن به خاما، سرپا می ماند و شراره های عشق به معشوق را در دل خود زنده نگه می دارد.

یوسف علیخانی پیش از این رمان” بیوه کشی “ را منتشر کرده بود و از جمله آثار دیگر او می توان به مجموعه داستان های  “ عروس بید ”،  و “ اژدها کشان “ و “ قدم به خیر مادربزرگ من بود “ اشاره کرد.

بخش هایی از کتاب خاما

«رفت.

تاریکی، نگذاشت بیشتر از این، او را ببینم. احساس پرنده ای را داشتم که لانه اش را خراب کرده اند؛ لانه ای که داشتیم می ساختیم؛ لااقل من می ساختم. یک چیزی مانده بود سر زبانم و سنگینی می کرد. کاش می توانستم به او بگویم. نمی دانستم چه باید بگوییم. چی بود اصلاً ابن که می خواستم بگویم. یک جور خلاء بود انگار. انگار هیچی نبود. اما اگر نبود، پس چرا اینطور به جوش آمده بود شیر وجودم؟»

«بعضی اوقات، دیدی آدم حوصله شنیدنِ چیزی را ندارد و وقتی هم دارند باهات حرف می‌زنند، انگار تو محوِ آبِ چشمه‌ای و هی یکی، سنگ می‌اندازد توی آب و آب، موج برمی‌دارد و باز می‌نشینی آب، از موج بیفتد و تو به خیالِ خودت برسی، اما باز آب را موج می‌اندازند و خیالاتت را آشفته‌ می کند.»

«آدمی باید انگار گاهی از مسیری که می رود، ایست کند و برگردد و یک مسیر بزند به راهی که آمده تا به خاطرش بیاید چند وقت گذشته است و زمان از هر دری وارد می‌شود که تو نفهمی کجا بوده‌ای و خامایت که بوده و فقط می‌خواهد تو را ببلعد؛ گویی زمان است که عاشق آدمی است و دوست ندارد جز خودش، تو را کسی با خود ببرد…»

«آدم گاهی همین‌طوری قدم می‌زند برای بیرون رفتن از جمع. دنبالِ کسی می‌گردد که هست و نیست. هست توی سرش و نیست پیشِ پایِ چشم‌اش که رودررو قرار بگیرد و هم‌کلامش بشود.»

«آدم گاهی وقتِ خوشحالی می‌ترسد. می‌ترسد بعد از خوشحالی، غم بیاید. می‌ترسد این آخرین شادی باشد.»


‌شما می توانید این کتاب را هم اکنون از فروشگاه کتابیار سفارش دهید.

برای مشاهده سایر کتاب های رمان و داستان اینجا کلیک کنید.

کتاب خاما تالیف یوسف علیخانی

مشخصات کتاب
موضوع داستان های فارسی - قرن 14
ناشر آموت
مولف یوسف علیخانی
نوبت چاپ 18
سال چاپ 1401
تعداد صفحات 448
قطع رقعي
نوع جلد شومیز
شابک 9780050900796

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب

کتاب های مرتبط